همایش یا نمایش

نقدی بر افزایش شگفت انگیز همایش های تاریخی در کشور

قبل از هر چیز یادآوری نمایم در این ماه بیش از ۵۰ نشست و همایش در حوزه دانش تاریخ برگزار گردید. به این تعداد نیز باید همایش ها و نشست هایی که لغو یا با تغییر برنامه به ماه های آتی موکول گردیده اند و نیز موارد فراموش شده را افزود. ناگفته نماند تا آخر این ماه نیز این همایش ها ادامه خواهد داشت. درواقع می توان گفت روزانه بدون احتساب تعطیلات حدوداً شاهد دو برنامه بودیم. به این بازار داغ همایش ها و نشست ها می بایست کارگاه های آموزشی را اضافه نمود که خود آن مبحثی دیگر است....

شنبه ۲۷ آذر ۱۳۹۵

«امضاء محفوظ»

آنچه که در آذر ماه سال ۹۵ در حوزه دانش تاریخ به نمایش (شما بخوانید همایش) گذاشته شد، ناظران را به یاد کارناوال های انتخاباتی می اندازد. در این میان بعضی از همایش ها و نشست ها، تنها چند مخاطب و بعضی نیز با اقبال مخاطبین مواجه می شود. فارغ از اقبال یا عدم اقبال مخاطب، باید در نظر داشت که اصولاً نتیجه این گونه همایش ها چیست؟
باید قبل از هر چیز یادآوری نمایم در این ماه بیش از ۵۰ نشست و همایش در حوزه دانش تاریخ برگزار گردید. به این تعداد نیز باید همایش ها و نشست هایی که لغو یا با تغییر برنامه به ماه های آتی موکول گردیده اند و نیز موارد فراموش شده را افزود. ناگفته نماند تا آخر این ماه نیز این همایش ها ادامه خواهد داشت. درواقع می توان گفت روزانه بدون احتساب تعطیلات حدوداً شاهد دو برنامه بودیم. به این بازار داغ همایش ها و نشست ها می بایست کارگاه های آموزشی را اضافه نمود که خود آن مبحثی دیگر است.
نگارنده معتقد است تعداد و فراوانی این برنامه مد نظر نیست لذا اشاره به آن تنها بدین منظور است که بدانیم چه پتانسیل عظیم و سرمایه گرانبهایی را به باد می دهیم. توجه به این فراوانی از سویی دیگر نشان دهنده این است؛ هر وقت هر کسی و هر جایی با هر موضوعی و هر تعداد مخاطبی وغیره بخواهد، می تواند نشست یا همایش بگذارد. برگزارکنندگان بیلان کاری می خواهند. سخنرانان به دنبال رزومه علمی هستند مخاطبین گواهی حضور در برنامه را نیاز دارند. سازمان های دولتی صرف بودجه و آمار برگزاری برنامه ها را هدف خود می دانند. برگزار کنندگان و سخنرانان، کسب شهرت و در میدان ماندن و حفظ جایگاه خود را دنبال می کنند و این تنها گوشه ای از اهداف این برنامه هاست.
شاید عده ای در عکس العمل به این نقد اعتراض کنند که ما با برگزاری این نشست ها و همایش ها در پی غنای علمی دانش تاریخ هستیم؛ اما باید یادآور گردید هیچ سنجش علمی بر این برنامه ها وجود نداشته و ندارد. دلیل آن هم این است: کدام یک از این همایش ها، فراخوان مقاله، داوری مقاله، هیئت علمی همایش، دبیرخانه وغیره داشته اند؟ کدام چکیده مقاله یا مجموعه مقاله چاپ گردیده است؟ کدام سخنرانی متن آن پیاده سازی و در مجله ای منتشر می گردد یا گردیده است؟ اصولا آیا هدف نوآوری علمی، روشن کردن ابهام های تاریخی، تولید نظریه، تبادل و تضارب آراء مختلف با این نوع بی در و پیکر برنامه ها متعارض نیست؟ به قطع یقین در هیچ کدام از آنها، به این موارد
سوالی نزدیک نبوده و نیستند چراکه با یک سری بحث های تکراری و سخنرانی های سفارشی مواجه می شویم که عده ای (برگزار کنندگان)، دوستان دیگری از نزدیکان خود (سخنرانان) را دعوت کرده اند تا هم هزینه های باقیمانده ارگانهای دولتی صرف شود، بعضی از آنها مبلغی به جیب بزنند، گزارش کاری ارائه دهند، رزومۀ علمی تهیه کنند و مهمتر از همه، میدان را به سود هیچ کس خالی نکنند. آنها فراموش کرده اند که چگونه بودن ملاک است نه صرف بودن. این نیز قابل ذکر است دوستانی هستند که فایل سخنرانی های خود را پیاده یا به صورت فایل صوتی در صفحات شخصی خود منتشر کرده اند؛ اما آیا این کار وظیفه را از دوش برگزارکنندگان ساقط می کند؟ احتمال اینکه دوستانی نیز در پاسخ بگویند برنامه های ما همه فراخوان مقاله داشته است
باید بپرسیم پس چرا کسی ندیده است؟ باید دانست این داستان امروز نیست بلکه سابقه ای طولانی دارد و هنگامی که آمار کمی ملاک می شود، آمال کیفی به محاق می رود. از این رو ما شاهد برگزاری همایش هایی هستیم که حتی یک صفحه مکتوب غیر از پوستر اطلاع رسانی در دست نداریم و اصولاً هم بنا نیست داشته باشیم. این برنامه ها منحصر به آذر ماه نیست و هرچه به پایان سال نزدیک می شویم بر تعداد آنها اضافه خواهد شد. به عنوان مثال در اول دی ماه نظریه های جامعه شناسی یک نفر را به نقد خواهند کشید آن هم بدون حضور نویسنده نظریات. فارغ از محتوای نظریه های فرد مدنظر و درستی یا نادرستی آن، باید اندیشید که چرا جامعه علمی ما به سمت و سوی چنین نشست ها و همایش هایی می روند تا جایی که فرد غایب را نقد و بررسی می کنند. آیا بهتر نیست حداقل این موارد مکتوب شود که شاید پاسخی را دربر داشته باشد. اگر به عناوین این برنامه ها نگاهی گذرا بیفکنید خواهید دید که بیشتر موضوعات تکراری است که نشان دهنده روزمرگی جامعه علمی ماست. چند تجربه حقیر را با هم مرور کنیم:
در یکی از این همایش ها که از سر رودربایستی حضور داشتم، تعداد سخنرانان با تعداد مخاطبین برابر بود. عجیب آنکه از همان تعداد کم مخاطب، در بعد پذیرایی یا استراحت میان وعده (شما فکر کنید وقت فرار) خبری نبود و سخنرانان به نوبت برای هم سخنرانی میکردند؛ درواقع صدر مجلس موجود، پایین مجلس خالی.
در یکی از این همایش ها، سخنران محترم مقاله ای را ارائه داد و ناخودآگاه اشاره ای به این مساله داشت که این موضوع پایان نامه ارشد یکی از دانشجویانش بوده است که وی زحمت ارائه و بهرمندی از مزایای آن را به سختی ( مانند آب خوردن) به دوش می کشید.
در یک همایش آن چنان سلسله ای از ادوار تاریخی را تطهیر کردند که به قول یکی از حضار، آرزو میکردم کاش آن سلسله بر سر کار بود یا حداقل من هم منتسب به آن سلسله بودم. در یک نشست، آنچنان مخاطبان از دیدن سخنران ذوق زده شده بودند که به گفته یکی از آنها سوال های خود را فراموش کردند. به دلیل تنبلی ما در پژوهش، از دیگران، بت هایی خواهیم ساخت که نقد آن ها یا با دیده شک نگاه کردن به وی به مثابه کفر محض تلقی می گردد. تعداد این نشست ها به قدری هم زیاد است که به قول یکی از دوستان همه زندگی ما اهالی تاریخ شده است ویلم فلور. در مورد دیگری نهایتاً متوجه نشدیم مباحثی که مطرح شده با عنوان نشست چه ربطی داشت. دریغ از پنج جمله در موضوع نشست، سخنران با تشویق تعداد اندک مریدان، سخنانش را به پایان رساند.
این سرنوشتی است که غیرقابل پیش بینی یا پیش گویی نبود و نیست. عواملی چون رشد کمی دانشجویان، عدم پژوهش های جدی و علمی، نبود اخلاق علمی، تقلب های پژوهشی، بازار داغ پایان نامه نویسی، مقاله، اکسپت مقاله، نگارش کتاب سفارشی وغیره در کنار بیکاری دانش آموختگان این رشته -که به یاس و سرخوردگیشان می انجامد- و سیاسی بودن این دانش – از علوم سیاسی هم سیاسی تر است- سو استفاده برخی از اساتید از دستاوردهای پژوهشی دانشجویان وغیره نیز در کنار عوامل پیش گفته شده در این وضعیت بی تاثیر نیست. از سوی دیگر سیاست های مدیریتی بر بسیاری از این نشست ها و همایش ها -که خود بحثی مستقل است- تشدید کننده این اوضاع است. اوضاعی که به قول فرخی یزدی در هنگام خروجش از مجلس هفتم شورای ملی و در هیاهوی ایجاد شده، بدان اوضاع«شتر، گاو، پلنگ» لقب داد. در پایان از تعدادی از دوستان و اساتیدی که واقعا دور از این مسائل هستند پیشاپیش معذرت می خواهم.
نظر شما