نکته هایی در باب کرونا و تاریخنگاری

فصلنامه قاف/ تابستان ۹۹

مجید علیپور، سردبیر مورخان
۱. بنا نداریم در این یادداشت به تکرار و بازتکرار روایت تاریخ بیماری های فراگیر در ایران و جهان که با جستجویی ساده در فضای نت در دسترس همگان قرار دارد بپردازیم . به جای آن نکاتی چند پیرامون «بینش تاریخی» اقشار مختلف جامعه از متخصصان دانشگاهی گرفته تا عامه مردم را به عنوان یکی از جنبه‌های متاثر از ظهور «بیماری کرونا» مورد بررسی و مداقه قرار می دهیم.

کرونا بار دیگر نگاه سطحی و شتابزدگی غیرقابل توجیه پاره‌ای از نویسندگان، مدعیان و صاحبان تریبون را به رخ کشید که علایق شخصی و منویات قلبی خود را تحت عنوان تحلیل تاریخی و جامعه شناختی منتشر کرده و به فهم نادرست از تحولات اجتماعی و فرهنگی دامن می‌زنند. ترویج گزاره‌های نادرستی که مآلاً به تصمیم‌گیری‌های اشتباه در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... منجر می‌شوند و زمینه‌های تازه‌ای برای مجادلات بی‌نتیجه فکری و چه بسا بحران‌های اجتماعی و سیاسی پی‌ریزی می‌کنند. بحران‌ها و تنش‌هایی که زیان‌ها و مصایب پیامد آنها می‌تواند به مراتب بیشتر از خساراتی باشد که کرونا ویروس بر جامعه ما تحمیل کرده است.
...
دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
۱. ظهور و گسترش «کرونا ویروس» با سرعتی برق آسا همه جنبه‌های زندگانی فردی و اجتماعی ایرانیان و جوامع مختلف جهان را تحت تاثیر خود قرار داد. در ابتدا به نظر می‌رسید تنها نوعی بیماری است که نظام بهداشت و درمان چند کشور معدود را درگیر خود خواهد کرد، اما به زودی دریافتیم این بیماری ناشناخته، کلیت نظام‌های سیاسی، ساختارهای اقتصادی ملی و بین المللی، ارزش‌های فرهنگی و حتی سبک زندگانی و روابط بین انسان‌ها و جوامع مختلف را دچار چالشی جدی کرده است. ترس و احساس ناامنی که این بیماری با خود به همراه آورد باعث جلب توجه و تحریک حس کنجکاوی بخش بزرگی از جامعه نسبت به موضوع «تاریخ بیماری های همه گیر» و اثرات اقتصادی، جمعیتی، فرهنگی، سیاسی و ... آنها شد. تهیه و انتشار تعداد قابل توجهی یادداشت و مقاله پیرامون موضوع تاریخ بیماری های کشنده و همه گیر در ایران و جهان در همین مدت کوتاه، نشانی از توجه عمومی به این موضوع بود. از همین رو بنا نداریم در این یادداشت به تکرار و بازتکرار چنان مطالبی که با جستجویی ساده در فضای نت در دسترس علاقمندان قرار می گیرد بپردازیم و به جای آن نکاتی چند پیرامون «بینش تاریخی» اقشار مختلف جامعه از متخصصان دانشگاهی گرفته تا عامه مردم را به عنوان یکی از جنبه‌های متاثر از ظهور «بیماری کرونا» مورد بررسی و مداقه قرار می دهیم.

۲. تا همین‌جا «کرونا» باعث ترک برداشتن بسیاری از کلیشه‌های رایج در تاریخ‌پژوهی و توجه دوباره تاریخ‌نگاران و صاحب‌نظران به پدیده‌های مشابه در گذشته بشر شده است. تحولات و مجادلات سیاسی، نزاع‌های قومی و محلی، جنگ‌ها و لشگرکشی‌ها، مهاجرت‌ها، تحولات فکری، فرهنگی، اقتصادی و ... (پدیده‌های انسانی) و یا بلایای طبیعی همچون زلزله‌های مهیب، سیل های ویران‌گر، خشکسالی‌های گسترده، قحطی و ... (به علت تکرار دوره‌ای آنها) از موضوعات مورد علاقه و کانونی در پژوهش‌های تاریخی هستند. در حالیکه کمتر مورخی را می‌توان یافت که به «بیماری» و پیامدهای دامنه‌دار سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و... آن به‌عنوان موضوعی مستقل برای مطالعه توجه کرده باشد. به‌گونه‌ای که در بسیاری از موارد اگر هم صحبتی از وقوع بیماری‌های همه‌گیر و کشنده در دوره‌های تاریخی شده است، همواره ذیل چنان موضوعاتی و به‌عنوان یکی از پیامدهای فرعی آنها مطرح می‌شد. گویی بشر چنان به پیشرفت‌های علمی خود در کنترل و درمان بیماری‌های همه‌گیر، صعب‌العلاج و با تلفات و خسارات گسترده، مطمئن شده بود که چنان اتفاقی را در رده ظهور دوباره دایناسورها یا ابرپرندگان ماقبل تاریخ و مناسب برای داستان‌های علمی- تخیلی تصور می‌کرد.


۳. ظهور و همه‌گیری سریع کرونا، تلفات انسانی نسبتاً زیاد و خساراتی که به اقتصاد جهانی وارد کرد؛ تأکید موکدی بود بر نقش «سیاست» و دولت‌ها در حفاظت از اتباع خود و تأثیر تصمیم‌گیری‌های سیاسی در سطح زندگانی و شیوة زیست ساکنان واحدهای سیاسی (حتی فراتر از مرزها). به عبارتی «سیاست» بار دیگر در مرکز توجه تاریخ‌پژوهان قرار گرفت و ثابت شد تحولات فرهنگی، اقتصادی، فکری، اجتماعی، علمی و ... بسیار بیشتر از آنچه تصور و تبلیغ می شد متأثر از عنصر سیاست هستند. ازهمین روی به نظر می‌رسد بازداشتن و ایجاد مانع بر سر راه دانشجویان و پژوهشگران علاقمند برای پژوهش در این حوزه به بهانه «کفایت پژوهش در حوزه تاریخ سیاسی» و هدایت (بلکه اجبار ضمنی) آنان به پژوهش و صرف عمر و هزینه در حوزه‌های تاریخ اقتصادی، فرهنگی، جغرافیایی و ... توجیه مناسب و محکمه پسندی نمی‌تواند داشته باشد.


۴. کرونا بار دیگر نگاه سطحی و شتابزدگی غیرقابل توجیه پاره‌ای از نویسندگان، مدعیان و صاحبان تریبون را به رخ کشید که علایق شخصی و منویات قلبی خود را تحت عنوان تحلیل تاریخی و جامعه شناختی منتشر کرده و به فهم نادرست از تحولات اجتماعی و فرهنگی دامن می‌زنند. ترویج گزاره‌های نادرستی که مآلاً به تصمیم‌گیری‌های اشتباه در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و ... منجر می‌شوند و زمینه‌های تازه‌ای برای مجادلات بی‌نتیجه فکری و چه بسا بحران‌های اجتماعی و سیاسی پی‌ریزی می‌کنند. بحران‌ها و تنش‌هایی که زیان‌ها و مصایب پیامد آنها می‌تواند به مراتب بیشتر از خساراتی باشد که کرونا ویروس بر جامعه ما تحمیل کرده است.
طرح ادعاهایی چون «تضعیف باورها/خرافات و نهادهای مذهبی»، «نهادینه شدن سکولاریسم»، «تقویت جایگاه نهادهای علمی (تجربی)»، «تغییر گروه‌های مرجع برای جامعه» و ... از سوی پاره‌ای از مدعیان و صاحب‌نظران وطنی که به سرعت ابطال و بی‌مایه‌بودن‌شان عیان شد، نشان از این شتاب‌زدگی در تحلیل و دخالت دادن علایق و باورهای شخصی در روایت و تبیین تاریخی داشت.


۵. تطبیق تاریخی و هم‌ذات‌پنداری از دیگر نمودهای اجتماعی در دوره گسترش کرونا بود. قشرهای مختلف مردم علاوه بر مقایسه رفتار مقامات و مجموعه نظام سیاسی با شیوه عمل سایر کشورها (به ویژه کشورهای پیشرو) روایاتی از تاریخ را دست به دست و تلاش کردند «تاریخ» را زبانی برای توصیف و بیانِ «حال» کنند: «[با آنکه] حکومت وقت در سرایت، گسترش و عواقب وبا مسئولیت مستقیم داشت. [اما به] هنگام بروز ناخوشی، حکام راه گریز در پیش می‌گرفتند و با پنهان ساختن حقیقت و فریبکاری رسمی، مردم را در میان مهلکه رها می‌کردند. کارگزاران از بیم مسدود شدن راه‌ها، خبرِ ناخوشی را به سایر ممالک اعلام نمی‌داشتند و با برقرار کردن قرنطینه که مستلزم گردآوری آذوقه و غلات و هزینه‌های گوناگون بود مخالفت می‌ورزیدند. در ناخوشی ۱۲۳۶ه.ق سیاح انگلیسی نوشته بود: در شیراز به محض شنیدن خبر وبا، حاکم حسینعلی میرزا فرمانفرما و اطرافیانش فرار کردند و بدون اینکه دستورالعملی جهت حفاظت شهر و مردم بدهند؛ اهالی را به حال خود رها نمودند و به راستی این بی‌شرمانه‌ترین و ناجوانمردانه‌ترین اقدامی بود که به همه عمر شاهدش بودم...»


۶. از دیگر پیامدهای کرونا از منظر تاریخ‌نگاری، ترک برداشتن پاره‌ای از کلیشه‌های تاریخ‌نگاری رسمی و مورد حمایت طیفی از حاکمیت است. به‌عنوان مثال سال‌ها تبلیغات پر سر و صدا و دلیل تراشی پیرامون جنایت استعمارگران انگلیسی در به وجود آوردن قحطی بزرگ در ایران (۱۲۹۷-۱۲۹۶) و نابودی عمدی میلیون‌ها ایرانی در سال‌های پایانی جنگ جهانی اول برای تحریک احساسات و بهره‌برداری‌های سیاسی، نه‌تنها دچار تردیدهای جدی شد و به محاق رفت؛ بلکه عموم مردم به دریافت جدیدی از وضعیت جامعه‌ای که توأمان گرفتار مصایبی چون خشکسالی گسترده و قحطی، بی‌کفایتی و سودجویی مأموران دولتی و جنگ و ناامنی گسترده شده باشد رسیدند و دریافتند چنان مردم فلک‌زده‌ای تا چه میزان مستعد ابتلاء و وقوع یک فاجعه بزرگ انسانی هستند.
ناگفته نماند که این مهم بر متخصصان امر پوشیده نبود و سال‌ها در مجامع علمی و پژوهشی از شیوع «آنفلوآنزای اسپانیایی» و گسترش مهیب آن در ایران سال‌های پایانی جنگ اول جهانی به‌عنوان اصلی‌ترین عامل مرگ و میر گسترده ایرانیان (و مردم سایر کشورهای جهان) در آن دوره صحبت می‌شد؛ اما ظاهراً بازیگران عرصة سیاست بیش از آنکه علاقمند به فهم پدیده‌های تاریخی و درس گرفتن از آنها برای جلوگیری از تکرار دوباره آن مصایب باشند، علاقمند به دعواهای سیاسی داخلی و بین‌المللی و رجزخوانی‌های پشت تریبون‌های رسمی و تحریک احساسات جامعه بودند.


۷. «کرونا» می‌تواند جرقه‌ای برای جدی گرفتن «تاریخ بیماری» یا «تاریخ پزشکی» در دانشکده‌ها و دوره‌های پزشکی باشد تا آن را از درسی حاشیه‌ای و تفننی خارج کرده، در مقام علمی میان رشته‌ای و چه بسا مستقل، در کانون پژوهش‌های پزشک-مورخان قرار دهد. دانشی که به نظر می‌رسد می‌تواند در دانش نظری و بن‌مایه‌های فکری پزشکان به ویژه در مواجهه با بیماری‌های نوپدید و چگونگی کنترل و درمان آنها کمک شایان توجهی کند. نویسنده‌ای نکته‌بین به درستی به این موضوع اشاره کرده و می‌نویسد: « تاریخچه و حاشیه‌ها، گاهی مهم‌تر از متن هستند، چون در ذهن پزشکان بینشی نسبت به بیماری‌ها و شیوه طبابت ایجاد می‌کنند که الگوریتم‌ها و دستورالعمل‌های دقیق و به‌روز مندرج در منابع و مآخذ از ایجاد آن عاجزند.»


۸. رفتار و واکنش اقشار و اصناف مختلف در مواجهه با «وضعیت کرونایی» از موضوعاتی است که بعد از این برای پژوهشگران حوزه های مختلف علوم انسانی جلب توجه خواهد کرد. احتکار ماسک و دستکش، لوازم بهداشتی و ... جنبه‌ای از رفتارهای مشاهده شده در این ایام بود و در مقابل، حضور قابل تحسین پزشکان و کادر درمان و یا حضور گروه‌های داوطلب برای تولید و توزیع اقلام بهداشتی و درمانی، رفتار و کنشی دیگر. به نظر می‌رسد یکی از جلوه‌های قابل توجه، حضور و تلاش جمعیت بزرگی از معلمان کشور برای تعطیل نماندن جریان آموزش باشد که با هر سطحی از توانایی و دسترسی به ابزارهای نوین از ظرفیت فضای مجازی استفاده شایان توجهی برای حفظ ارتباط خود با دانش آموزانشان کردند. بدون تردید رفتارهایی این چنین می‌توانند سوژه‌هایی مهم برای پژوهش‌های جامعه‌شناختی، روانشناختی، تاریخی و ... قلمداد شوند.
منبع: فصلنامه «قاف» / شماره 10/سال سوم / تابستان 99
نظر شما