بختیاری‌ها و جنبش مشروطه (قسمت دوم)

از پیوستن سردار اسعد تا فتح تهران

امین آریان راد
سردار اسعد پس از تصرف اصفهان تصمیم گرفت به ایران بازگردد اما قبل از آن به لندن رفت و پس از دیدار با پروفسور ادوارد برون (Edward Browne) به دیدار سر چارلز هاردینگ (Charles Harding) نفر دوم وزارت امور خارجه رفت و از وی خواست که بریتانیا در امور ایران مداخله نکند...

چهارشنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۵
مطالعه قسمت اول
پیوستن سردار اسعد به بختیاری ها
سردار اسعد پس از تصرف اصفهان تصمیم گرفت به ایران بازگردد اما قبل از آن به لندن رفت و پس از دیدار با پروفسور ادوارد برون (Edward Browne) به دیدار سر چارلز هاردینگ (Charles Harding) نفر دوم وزارت امور خارجه رفت و از وی خواست که بریتانیا در امور ایران مداخله نکند. (۴۶) در مارس ۱۹۰۹م./ اسفند ۱۲۸۷ یا فروردین ۱۲۸۸ ش. سردار اسعد به ایران آمد و ضمن بستن پیمان نامه با شیخ خزعل و خوانین قشقایی از شیخ خزعل ده هزار تومان نیز قرض کرد. (۴۷) مشکل دیگری که بر سر راه سردار اسعد بود اختلاف میان او و عموزادگانش بود. امیر مفخم و سردار جنگ از خاندان حاجی ایلخانی در جبهه محدعلی شاه بودند و پسر عموی دیگرش، سردار اشجع و برادرش سردار ظفر هم عازم بختیاری بودند تا نیرو جمع آوری کنند. در این هنگام تنها غلامحسین خان سردار محتشم که ایلبیگی بود در بختیاری بسر می برد. سردار اسعد با استفاده از اعتباری که نزد سردار محتشم داشت او را با خود همراه کرد. (۴۸) سردار اسعد برای جلوگیری از اختلافات میان دو خاندان ایلخانی و حاجی ایلخانی قراردادی را به سردار محتشم به امضاء رساند. هدف از این قرارداد ۱۰ ماده ای که در ۲ آوریل ۱۹۰۹م./۱۳ فروردین ۱۲۸۸ ش. به امضاء رسید تقویت و استحکام جنبش ملی و استقرار رژیم مشروطیت و نیز ایجاد رابطه ای بهتر میان دو خاندان ایلخانی و حاجی ایلخانی بود. (۴۹) سردار اسعد برای مطمئن ساختن سردار محتشم به او یادآور شد که هرگونه امتیاز و ره آوردی که از این رهگذر نصیب فرزندان ایلخانی و حاجی ایلخانی شود بین دو خاندان تقسیم خواهد شد.(۵۰) پس از آن سردار ظفر و سردار اشجع نیز به اردوی سردار اسعد پیوستند. در این هنگام بود که سردار اسعد راهی اصفهان شد. سردار اسعد و صمصام السلطنه در ۲ آوریل ۱۹۰۹م./۱۳ فروردین ۱۲۸۸ ش. در تلگرافی به نمایندگان سفارت های اتریش و مجارستان از آنان خواستند که دولت هایشان را از دخالت در امور ایران باز دارند. (۵۱) سردار اسعد کمی پیش از حرکت به سوی تهران با کنسول انگلیس در اصفهان ملاقات کرد و گفت مصمم است تا خلع محمدعلی شاه از سلطنت به مبارزه خود علیه استبداد ادامه دهد و از دخالت روس ها هراسی به دل راه نخواهد داد. (۵۲)
انگیزه خوانین بختیاری در همراهی و مخالفت با محمدعلی شاه
سردار جنگ، امیر مفخم، سردار اشجع و سردار ظفر خوانین طرفدار محمدعلی شاه بودند. انگیزه سه نفر نخست، آن بود که به شاه به اندازه ای نزدیک شوند که اعتماد او را جلب کنند و در سلطنت او همه کاره گردند تا از این راه منافع خود را تامین کنند. (۵۳) سردار ظفر که برادر سردار اسعد بود پس از افراد یاد شده و به خاطر رقابت با خانواده حاجی ایلخانی به توصیه برادران به دربار شاه پیوست تا در غیاب آنان پسر عموها برای خانواده ایلخانی توطئه ای نچینند. (۵۴) اما سردار اسعد، صمصام السلطنه، ضرغام السلطنه و سردار محتشم مخالف با شاه بودند. سردار اسعد که نفوذ فوق العاده ای در میان خوانین داشت در سال های ۱۹۰۰م./۱۲۷۸ یا ۱۲۷۹ ش. و ۱۹۰۶م./۱۲۸۵ش. به اروپا رفته بود، با مفاهیم مشروطه و حکومت قانون آشنا شده بود و خواهان اجرای مشروطه در ایران بود. مدرسه ای نیز که در اصفهان بر پا کرده بود به همین خاطر بود. سردار اسعد به یاد داشت که در حکومت استبدادی ناصر الدین شاه بود که پدرش حسینفلی خان ایلخانی به قتل رسید و حتی خونخواهی پدر نیز در اقدامات سردار اسعد علیه قاجارها بی تاثیر نبوده است. او که در جریان بازجویی از میرزا رضا کرمانی حضور داشت در کتاب تاریخ بختیاری هدف میرزا رضا را از قتل ناصر الدین شاه «خدمت به ملت» می داند. (۵۵) و در نهایت آن که به جا گذاشتن نام نیک در تاریخ ایران که سردار اسعد همواره به خواهرش سردار مریم در مورد آن تاکید می کرد در اقدامش موثر بود؛ نکته ای که حتی در آخرین صحبتش با خواهرش پیش از حرکت به تهران، بر آن نکته تاکید کرده بود.(۵۶) البته نباید انگیزه ای مانند میل به دخالت در قدرت را نیز دست کم گرفت. قرار داد میان دو خاندان که بر این امر صحه می گزارد. صمصام السلطنه به دو علت برای تصرف اصفهان اقدام کرد یکی نامه کمیته سری اصفهان برای کمک و تشویق سردار اسعد و نیز تحت فشار نهادن شاه که مدتی پیش او را از ایلخانی گری برکنار کرده بود. ضرغام السلطنه که از ۱۸۹۴م./۱۲۷۲ یا ۱۲۷۳ ش. به دنبال کوتاه شدن دست پدرش رضاقلی خان بدست عمو زادگانش از آنان کناره گرفته بود، از پیشنهاد همکاری صمصام السطنه استقبال کرد تا شاید موقعیت از دست رفته خانواده اش را بازگرداند. از دیگر سو آزاد کردن پسرش ابوالقاسم خان که حاکم قمشه (شهرضا) بود و مدتی پیش به وسیله حاکم اصفهان زندانی شده بود نیز به او انگیزه مضاعف می داد.(۵۷) به همین دلیل زمانی که او از قرارداد دو خاندان ایلخانی و حاجی ایلخانی آگاه شد و دانست که حقی برای او قائل نشده اند در حمله به تهران شرکت نکرد. (۵۸) سردار محتشم که از دیگر برادرانش؛ سردار جنگ، امیر مفخم و سرداراشجع، بزرگتر بود و مادرش نیز در مقایسه با مادر برادرانش از خاندان محترم تری بود همکاری با این برادران را برای خود کسر شان می دانست، در نتیجه پیشنهاد سردار اسعد را برای همکاری پذیرفت. (۵۹)
تصرف تهران
در ۱۷ ژوئن ۱۹۰۹م. / ۲۷ خرداد ۱۲۸۸ش. حدود ۸۰۰ سوار بختیاری تحت فرماندهی چهارتن از خوانین به سوی تهران حرکت کردند (۶۰) در ۱ ژوئیه م./۱۰ تیر ش. بختیاری ها به فرماندهی سردار اسعد برای آن که با نیروهای دولتی که در راه کاشان بودند روبرو نشوند از راه جوشقان راهی قم شدند. (۶۱) در ۳ژوئیه م./ ۱۲ تیر ش. سردار اسعد به رباط کریم رسید و کوشید به نیروهای شمال بپیوندد.(۶۲) سفیران روسیه و انگلیس که از حرکت سریع مشروطه خواهان مضطرب شده بودند به عنوان نماینده چرچیل (Churchill ) و رمانوسکی (Romanowski ) را به قرارگاه سردار اسعد و میچرستوک و بارانوفسکی (Baranowski ) را به قرارگاه سپهدار اعزام می کنند تا در کار آنان اخلال ایجاد کنند و زمان را به نفع ورود نیروهای روس تلف کنند. (۶۳) در ۹ ژوئیه/ ۱۸ تیر ش. نیروهای شمال از کرج خارج شدند و در روز بعد به همراه بختیاری ها در بادامک مستقر شدند. (۶۴) نیروهای شمال و بختیاری در ۱۳ ژوئیه / ۲۲ تیر وارد تهران شدند. پس از چند روز زد و خورد لیاخوف (Vladimir Liakov ) تسلیم شد.(۶۵) اطرافیان محدعلی شاه به مخصوص امیر مفخم به او خاطر نشان کردند که به این ترتیب مقاومت بیهوده است و اگر جنگ ادامه پیدا کند، بیم آن می رود که مجاهدان با پشتیبانی اهالی، شاه را دستگیر کنند و سرانجام بدی را برای شاه رقم بزنند. (۶۶) روز بعد با تلفن خبر رسید که محدعلی شاه به سفارت روسیه رفته و متحصن شده است. از آنجا که شاه پناهنده شده بود و این دلیل بر استعفای او بود، نیروهای مجاهدین از فرصت استفاده کرده، در کمیسیون عالی، احمد میرزا را به جای پدرش به شاهی انتخاب کردند.(۶۷)
نتیجه
با توجه به آنچه گفته شد، ارتباط بختیاری ها با انگلیس یک ارتباط تجاری و نه سیاسی بود از سنخ همان ارتباطی که قاجارها با انگلیس داشتند. در دیدار سردار اسعد با هاردینگ که دلیلِ برخی برای وابسته قلمداد کردن بختیاری‌ها به انگلیس است، سردار اسعد از او خواست در امور ایران دخالت نکنند؛ کاری که سردار ملی و سالار ملی نیز در جریان محاصره تبریز از روسیه و انگلیس خواستند و دلیلی بر وابستگی آنان به این دولت‌های یاد شده نیست. آنچه انگیزه خوانین بختیاری برای شرکت در تصرف اصفهان و تهران بود: کوشش برای به دست گرفتن قدرت، مشروطه خواهی و نیز رقابت میان خاندان‌های ایلخانی، حاجی ایلخانی و رضا قلی خان بود.
پی نوشت‌ها
۴۶. نوایی، پیشین، ۱۳۷. نگارنده خرسند است که پس از نگارش این یادداشت، اثر ارجمندی به نام بختیاری و انگلیس (۱۸۹۶-۱۹۲۵) به قلم آقای خدابخش قربان‌پور دشتکی (تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، ۱۳۹۰) انتشار یافته است. نویسنده این اثر که بر پایه اسناد وزارت خارجه بریتانیا تنظیم یافته با بررسی اسناد مربوط به دیدار هاردینگ و سردار اسعد سخن نقل شدة نگارنده را تایید کرده است.
۴۷. سردار اسعد و لسان السلطنه سپهر، پیشین، ص ۴۵۷.
۴۸. امیری، پیشین، ص۱۸۶.
۴۹. همان جا.
۵۰. امیری، پیشین، ص ۲۳۲.
۵۱. سردار اسعد و لسان السلطنه سپهر، پیشین، ص ۴۵۷-۵۹.
۵۲. امیری، پیشین، ص ۱۸۹.
۵۳. مریم بختیاری، پیشین، ص ۱۷۹.
۵۴. امیری، پیشین، ص ۲۰۰.
۵۵. سردار اسعد و لسان السلطنه سپهر، پیشین، ص ۱۷۶.
۵۶. مریم بختیاری، پیشین، ص ۱۷۹.
۵۷. امیری، پیشین، ص ۱۵۹.
۵۸. همان، ص ۱۶۱.
۵۹. مریم بختیاری، پیشین، ص ۱۷۸.
۶۰. امیری، پیشین، ص ۱۸۸.
۶۱. پالویچ ؛ تریا؛ ایرانسکی، پیشین، ص ۶۵.
۶۲. همان جا.
۶۳. همان جا.
۶۴. همان، ص ۶۷.
۶۵. سردار اسعد و لسان السلطنه سپهر، پیشین، ص ۱۸۲.
۶۶. دانشور علوی، صص ۷۵-۷۶.
۶۷. سردار اسعد و لسان السلطنه سپهر، پیشین، ص ۱۸۳.
منابع
کتاب‌‌ها
۱. آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب. ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی. چ۱۱. تهران: نشر نی، ۱۳۸۴.
۲. اعلم، محمدرضا. کانون‌‌های مقاومت خارج از کشور (عصر مشروطه). تهران: انتشارات موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۵.
۳. امیری، مهراب. حکومتگران بختیاری. تهران: انتشارات پازی تیگر- آنزان، ۱۳۸۵.
۴. بختیاری، مریم. خاطرات سردار مریم بختیاری. چ۲. تهران: انتشارات آنزان، ۱۳۸۸.
۵. پالویچ ؛ تریا؛ ایرانسکی. سه مقاله درباره انقلاب مشروطه ایران. ترجمه م. هوشیار. چ۳. تهران: انتشارات شرکت سهامی کتابهای جیبی، ۱۳۵۷.
۶. دانشور علوی، نوراله. جنبش وطن پرستان اصفهان و بختیاری. چ۲. تهران: انتشارات آنزان، ۱۳۷۷.
۷. سردار اسعد، علیقلی خان و عبدالحسین اسان السطنه سپهر. تاریخ بختیاری. چ۳. تهران: انتشارات اساطیر، ۱۳۸۶.
۸. کسروی، احمد. تاریخ مشروطه ایران. چ۳. تهران: انتشارات نگاه، ۱۳۸۵.
۹. گارثویت، جن.راف. بختیاری در آئینه تاریخ. ترجمه مهراب امیری. تهران: انتشارات آنزان – سهند، ۱۳۷۵.
۱۰. نوائی، غلامحسین. دولتهای ایران از آغاز مشروطیت تا اولتیماتوم. تهران: انتشارت بابک، بهمن ۱۳۵۵.
مقالات
۱. پری، جان. «زندیان». در تاریخ ایران کمبریج. ج۷. به سرپرستی پیتر آوری. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: انتشارت جامی، ۱۳۸۷.
۲. تاپر، ریچارد. «سازمان اجتماعی ایلات و عشایر در سده‌‌های ۱۸ و ۱۹ م.» در تاریخ ایران کمبریج. ج۷. به سرپرستی پیتر آوری. ترجمه مرتضی ثاقب فر. تهران: انتشارات جامی، ۱۳۸۷.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما