انتشار کتاب سنت شفاهی به مثابه تاریخ در نشر مورخان

تالیف جان وانسینا؛ مترجم فرهاد نام برادرشاد؛ تهران، مورخان؛ ۱۳۹۷

یکی از انواع منابع تاریخی، سنتهای شفاهی هستند. این منابع به انتقال مفاهیم تاریخی کمک میکنند. سنت ها را باید همیشه به عنوان انعکاسی از گذشته و حال، در یک کالبد دانست. کتاب «سنت شفاهی به مثابه تاریخ» در پی آن است تا پاسخی علمی و روشمند بدین سؤال بدهد که «آیا وابستگی سنن شفاهی به حافظه، اعتبار آن‌ها را به عنوان یک منبع تاریخی از بین میبرد؟» ...
دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۷
سنت های شفاهی بخشی از نقش بازسازی گذشته را دارند. اهمیت این بخش بر اساس زمان و مکان، متغیر و متفاوت است. این بخش مشابه با نقش منابع نوشتاری است، زیرا هر دو پیام هایی از گذشته به حال حاضر و پیام هایی هستند که عناصر کلیدی در بازسازی تاریخی به شمار می آیند؛ اما این رابطه ای میان رهبر اُپرا و هنرپیشگان او در حین اجرای اپرا نیست: زمانی که تکخوان اپرا نمی تواند نتهای دیگر هنرپیشگان اپرا را بخواند: زمانی که نوشته ناکام می ماند، سنت روی صحنه می رود. این اشتباه است. هرجایی که سنت های شفاهی حضور دارند، آنها منبعی ضروری برای بازسازی هستند. آنها دیدگاه ها را درست مانند دیگر دیدگاه ها اصلاح می کنند.
جایی که هیچ نوشتاری وجود ندارد، سنتهای شفاهی باید به تنهایی بار بازسازی تاریخی را تحمل کنند. آنها کار بازسازی را بمانند منابع نوشتاری انجام نمیدهند. نوشتار یک معجزه فناورانه است و سخنانی دائمی میسازد در حالی که وفاداری خود را از دست نمیدهد، حتی اگر وضعیت ارتباط درونی بلاواسطه از بین رود. از اینرو، در جایی که نوشتار استفاده گسترده ای دارد، می توان منابعی بسیار مفصل و دقیق از اطلاعات را انتظار داشت که به بازسازی بسیار دقیق گذشته امکان وقوع میدهد. مورخانی که با منابع نوشتاری چند قرن قبل در حوزه های بزرگی از ادبیات کار میکنند نباید انتظار این را داشته باشند که در بازسازی های گذشته، از منابع شفاهی برای بازسازی کامل و دقیق استفاده کنند و تنها به گذشته اخیر محدود شوند. محدودیت های سنت شفاهی باید کاملاً مورد توجه قرار گیرند به طوری که در بازسازیهای طولانی مدت ناامید شویم که هنوز خیلی دقیق نیستند. بازسازیهای حاصل از منابع شفاهی زمانی که هیچ منبع مستقلی برای بررسی وجود ندارد و زمانی که مشکلات ساختاری و زمانبندی مسئله را پیچیده تر میکند، سطح اطمینان کمتری را دارند. این بدان معنی است که سوالات تحقیقاتی خاص برای دوره های زمانی بلندمدت تر از دوره بازسازی با استفاده از شواهد کتبی حجیم و مستقل، بی پاسخ باقی می مانند. برای دستیابی به نتایجی که قابل اطمینان باشند مدت زمان بیشتری طول می کشد، زیرا آنها توسط منابع دیگری تأیید میشوند. این دلیلی نمیشود که سنن شفاهی را نادیده بگیریم و یا آنها را محکوم کنیم. فرآیند تحقیق ممکن است طولانی شود، محققان ممکن است نیاز به صبر بیشتر و هماهنگی و همکاری بین رشته ای نیاز داشته باشند، اما در پایان، قابلیت اطمینان و باورپذیری بالایی به دست خواهند آورد. در طی این فرآیند، سنتهای شفاهی وسط صحنه را از آن خود می کنند. آنها به ما می گویند که به دنبال کدام سؤال برویم. آنها چهار فرضیه اساسی را که باید ابتدا به آنها پرداخت شود، مطرح میکنند. حتی اگر در نهایت ما بر محدودیت هایی که در هر مجموعه ای از سوالات و در هر گونه مشکلی که مطرح می شود، چیره شویم، با این وجود نیز، سنت های شفاهی همچنان به عنوان نیرویی که تحقیقات بیشتری را هدایت میکنند، باقی می مانند.
کاربرد قواعد شواهد برای سنت شفاهی مستلزم اطلاعات بیشتری است که در این حوزه در امتداد با ثبت سنت، به بهترین شکل جمع آوری شده باشند. ثبت سنت و جمع آوری اطلاعات مورد نیاز برای ارزیابی انتقادی آنها باعث طولانی شدن زمان تحقیق حوزه مورد مطالعه و آشنایی واقعی با زبان و فرهنگ دخیل در آن میگردد. محققان محلی بهتر برای انجام این وظیفه تجهیز شده اند، همانطور که آنها به فرهنگ و زبان میپردازند، همچنین ملزم به آشنایی با تکنیکها و مقررات ضروری تاریخی هستند. یک مورد را میتوان برای مفید بودن تحقیق و محققان خارجی، با وجود اینکه خیلی طول میکشد تا با موضوع تحقیقشان سازگاری پیدا کنند، پیدا کرد و آن اینکه آنها به سرعت برخی مفروضات و مفاهیم بنیادی را که در پستوی آن جامعه و فرهنگ خاص قرار دارند، کشف میکنند.
الزام برای اطلاعات همراه با پیامهای ثبت شده سوالات بیشتری را ایجاد کند. آیا مورخی که هرگز کار دیگران را ارزیابی نکرده است، میتواند این کار را انجام دهد؟ آیا میتوان از سنتهای ثبت شده توسط دیگران استفاده کرد؟ اگر نه، پس داده های شفاهی چندانی مورد استفاده نیستند. نظم و ترتیب تاریخ از طریق ملاحظه دوباره شواهد قدیمی و نیز ارائه شواهد جدید کامل میشود و داده های شفاهی باید بخشی از این فرآیند باشد. این به معنای آن است که ابتدا محققان میدانی باید نه تنها تفاسیر خود را در دسترس قرار دهند، بلکه سوابق خود از سنت و داده های مورد نیاز برای ارزیابی را نیز در دسترس قرار دهند. تاکنون عده کمی این کار را انجام داده اند. این امکان وجود دارد که سنت های ثبت شده قدیمی را زمانی که به اطلاعات زبانی، فرهنگی و اجتماعی دسترسی وجود دارد، باز ارزیابی کرد. چنین دسترسی برای مثال به آ.دلیور امکان داد تا پیکره اطلاعات ثبت شده توسط اف. کالت در مورد ماداگاسکار را با وجود نقایص آن تفسیر کند.
سنت شفاهی آن قدر غنی است که با یک مطالعه نمیتوان تمام جنبه های آن را بررسی کرد. این تألیف تلاشی در جهت به دست آوردن آن نکرده است، بلکه برای استفاده محققان میدانی و دیگرانی که سنتها را برای بازیابی شواهد تاریخی مطالعه میکنند، به نحوی پیوسته نگاشته شده است. اگر دیگران بخشیهایی از این کار را برای تلاشهای خود به کار گیرند (اجتماعی، روانشناسی، ادبی)، بهتراست. با این حال نمیتوان در مورد پدیده سنت شفاهی حرفی زد: من ادعایی در مورد کامل بودن این کتاب ندارم. من اعتقاد دارم که ثروت باورنکردنی و تنوع سنتها هنوز به طور کامل برای محققان علوم اجتماعی، روانشناسان و یا دانشجویان علوم انسانی درک نشده است. امیدوارم این اثر بتواند به گسترش آگاهی ما نسبت به چگونگی پیچیدگی، غنا و آشکارسازی پیامها از پیشینیان بینجامد.
نظر شما