«پرسه در دارالخلافه»، سفری به تهران قدیم

سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ غوغایی در سر شوریدگان وطن به پا کرد

جلد دوم کتاب «پرسه در دارالخلافه» نوشته داریوش شهبازی به اماکن، اشخاص، مراسم و فرهنگ تهران قدیم از زمان قاجار تا به امروز می‌پردازد....
سه‌شنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۵
جلد دوم کتاب «پرسه در دارالخلافه» تالیف داریوش شهبازی شناختی از تهران قدیم بر اساس مجموعه یادداشت‌های پراکنده‌ای است که محور آن‌ها تاریخ و جغرافیای تهران است.
کتاب در چهار موضوع «اماکن»، «اشخاص»، «مراسم» و «گوناگون» تنظیم شده و در صفحات پایانی کتاب «منابع و ماخذ» و «فهرست اعلام» آمده است.
بانو آزموده، موسس مدرسه دخترانه پرورش
«آسیاب باغ فیض» در فصل «اماکن» صفحاتی را به خود اختصاص داده است. درباره تاریخچه این مکان می‌خوانیم: «در گذشته اغلب آبادی‌ها و روستاهای بزرگ اطراف تهران هر یک آسیابی داشتند که در این اواخر با به کار افتادن آسیاب‌های موتوری، کار آنها تعطیل شد و مدت‌ها پیش از آن‌که شهر تهران گسترش یابد و آن آبادی‌ها جزو محدوده شهر درآید، فضای سرسبز اطراف آن آسیاب‌ها تفرجگاه تهرانیان گردید. هرچند به زودی این دوره هم به پایان رسید و پیش از ساختمان‌سازی در اراضی آنها، اطراف آسیاب‌ها از صورت تفرجگاه عمومی خارج و بنای مخروبه آسیاب‌ها پاتوق گروهی از مجرمان و معتادان شد. تا این‌که سرانجام با هجوم خانه‌سازی،‌ تمامی دیه‌های اطراف پایتخت در کام این کلان‌شهر فرورفت و ناپدید شد و امروز حتی یکی از آن همه آسیاب باقی نیست، تا فرزندان این سرزمین بتوانند، نمونه‌ای از آن را که اجدادشان هزاران سال به کار می‌بردند،‌ ببینند.» (ص ۱۵)
«خان‌مروی و موقوفه‌هایش» در فصل «اشخاص» گنجانده شده و در سطوری از آن آمده است: «شهر تاریخی مرو حاکمی از طایفه قاجار به نام محمدحسین‌خان داشت. حاج محمدحسین‌خان پسر بیرام علی‌خان و از تیره عزالدین‌لو شاخه اشاقه‌باش ایل قاجار بود. در اوایل سلطنت فتحعلی‌شاه ازبک‌ها به مرو حمله کردند و محمد حسین‌خان که اجدادش از زمان شاه تهماسب صفوی حکومت آن حدود را داشتند،‌ از آنان شکست خورد و در سال ۱۲۱۴ ق به کابل گریخت و از آنجا به قندهار و سپس به سیستان رفت و در نهایت به تهران آمد. در تهران فتحعلی‌شاه به دیدارش رفت و به او احترام گذاشت و عزیزش داشت. حتی بعد از کشتن حاج ابراهیم کلانتر صدراعظم خویش به خان‌مروی پیشنهاد صدارت داد، اما محمد حسین‌خان از قبول صدراعظمی خودداری کرد و تا پایان عمر با عزت و احترام بسیار در دربار شاه قجر زیست. خان مروی هرگز نتوانست به حکومت مرو بازگردد. وی در طول اقامتش در تهران ثروت فراوانی اندوخت و تمول بسیار یافت. او در غربی‌ترین نقطه محله عودلاجان داخل حصار صفوی شهر تهران خانه و باغی وسیع برای خود تدارک دید. آن باغ و خانه در کوچه مقابل عمارت شمس‌العماره که امروز به کوچه مروی شهرت دارد، قرار داشت.» (ص ۱۳۱)
مولف «زنان نامدار تهران» را نیز در همین قسمت جای داده و در معرفی بانو آزموده می‌نویسد: «بانو آزموده نخستین مدرسه دخترانه را به نام پرورش در سال ۱۳۲۱ ق / ۱۲۸۲ خ در تهران افتتاح کرد اما به دلیل ضدیت و فشار مخالفان فرهنگ، عمر این مدرسه پس از چهار روز فعالیت به سر آمد. مأموران دولت با تهدید و فحاشی مدرسه را بستند. پس از پیروزی نهضت مشروطیت و در سال ۱۳۲۶ ق / ۱۲۸۷ خ بار دیگر این بانوی فرهیخته با مشقات فراوان و مخالفت‌های بسیار دبستان ناموس را در خیابان فرمانفرما (شاهپور= وحدت اسلامی) نزدیک چهارراه حسن‌آباد گشود. وی تعالیم مذهبی، علم حدیث و آموزش قرآن را در میان دروس مدرسه گنجاند و برای ایجاد هماهنگی با شرایط روز جامعه سالی یکبار مراسم روضه‌خوانی،‌ در مدرسه ترتیب می‌داد.» (ص ۱۳۵)
سیاحتنامه؛ کتابی که پنهانی دست به دست می‌شد
کتاب سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ نیز در صفحاتی از همین مجال بررسی شده و با اشاره به تاثیر این کتاب در عصر ناصری آمده است: «سیاحتنامه ابراهیم‌بیگ از مشهورترین کتاب‌های انقلابی است که پیش از کشته شدن ناصرالدین‌شاه پنهانی میان مردم دست به دست می‌شد. نثر روان و ساده و محتوای دلنشین این کتاب در دل خوانندگان آتش آزادی‌خواهی برافروخت و آنان را علیه استبداد برانگیخت. این شور و عشق ولوله‌ای به راه انداخت هر که از آن می‌شنید با ولع بسیار می‌خواست نسخه‌ای از آن بیابد تا آتش درون خود را خاموش کند. هوای تازه‌ای بود که جامعه ایرانی بدان نیاز داشت. در این زمان شمیم انقلاب به افکار عمومی رسیده و مردم هر نوشته‌ای از این دست را با ولع می‌بلعیدند. این کتاب سه جلدی غوغایی در سر شوریدگان وطن به پا کرد. در مقدمه سیاحتنامه آمده جلد نخست آن باید در سال ۱۳۱۲ ق / ۱۲۷۴ ش چاپ شده باشد؛ جلد دوم ده سال بعد و جلد سوم به سال ۱۳۲۷ ق/ ۱۲۸۹ ش به چاپ رسید.» (ص ۱۵۶)
«مراسم» در صفحات دیگری از کتاب به «تعزیه‌خوانی در تهران قدیم» اشاره کرده است: «آئین‌های سوگواری دهه محرم با حضور عزاداران سیدالشهدا در سراسر ایران برگزار می‌شد. لیکن در عصر قاجاریه این مراسم در تهران جان تازه‌ای یافت. خاندان قاجار با علاقه‌ای که (به خصوص در دوره محمدشاه و ناصرالدین‌شاه) به برپایی مجلس عزاداری سرور آزادگان از خود نشان داد، پایتخت‌نشینان را با موجی فزاینده از برگزاری پرشور این آئین رو‌به‌رو ساخت، هر چند اوج شکوه و جلال این مراسم را باید به دوره ناصری منسوب دانست، زیرا بعد از ناصرالدین‌شاه رفته رفته رونق تعزیه و شبیه‌خوانی کم فروغ شد و تکیه دولت که بزرگترین محل نمایش تعزیه‌های باشکوه دولتی بود، رها و متروک گردید و دیری نپایید، که این تکیه عظیم ویران گشت.» (ص ۲۱۷)
«گوناگون» سرفصل صفحاتی است که مطالب متنوعی پرداخته و از جمله در رابطه با «انار» می‌نویسد: «نام بسیاری از اماکن از کلمه انار ترکیب یافته که گویا از این نام انتساب آنها را با ناهید می‌خواسته‌اند، مانند: نارمک در قصران خارج، ناران (= نارون) در لواسان قصران داخل، ناروه در گرمسار، ناراب در سراب، نارابی در سنندج، ناران در جیرفت، ناربند در مشهد و بسیاری از آبادی‌های دیگر و گویا به سبب همین مقدس دانستن انار است که داستان انار فرهاد به وجود آمده است.» (ص ۲۴۹)
جلد دوم کتاب «پرسه در دارالخلافه» تالیف داریوش شهبازی در ۳۳۶ صفحه، شمارگان یک‌هزار و ۱۰۰ نسخه و به قیمت ۲۲ هزار و پانصد تومان از سوی انتشارات کتابسرا منتشر شده است.
منبع: ایبنا
نظر شما