انواع گفتگو

نکاتی جهت بهبود مهارت گفتگو

ابوالفضل رحیمی شاد
گفتگو انسانی ترین، عقلانی ترین و اخلاقی ترین شیوه ارتباط است و باید با همه وجود برای کاربست آن در بخش های مختلف زندگی شخصی و بویژه اجتماعی تلاش کنیم.برای دستیابی به توسعه و اصلاح بویژه در شرایط کنونی ایران و وجود تنگناهای مختلف در داخل بنظر میرسد گفتگو میتواند بعنوان موثرترین راهبرد تغییر بکار گرفته شود....

سه‌شنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۶

گفتگو انسانی ترین، عقلانی ترین و اخلاقی ترین شیوه ارتباط است و باید با همه وجود برای کاربست آن در بخش های مختلف زندگی شخصی و بویژه اجتماعی تلاش کنیم.برای دستیابی به توسعه و اصلاح بویژه در شرایط کنونی ایران و وجود تنگناهای مختلف در داخل بنظر میرسد گفتگو میتواند بعنوان موثرترین راهبرد تغییر بکار گرفته شود.(البته شناخت و آموزش صحیح و توان استفاده درست از آن را نبایست فراموش کنیم). و نباید از نظر دور داشت که استفاده از گفتگو و منطقی بودن نه تنها به معنای تسلیم و محافظه کاری و کناره گیری از عرصه مشارکت مدنی و سیاسی نیست ، بلکه نوعی پایداری عقلانی و اخلاقی است که حذف و سرکوب آن به سادگی از سوی جامعه پذیرفته نمی شود و از این جهت برای مخالفان سرکوب کار ساده ای نیست . با این مقدمه کوتاه به سراغ گفتگو و انواع آن میرویم.
اگر گفتگو را نوعی کنش اجتماعی محسوب کنیم، بر اساس تعیین هدف گفتگوها به دو دسته کلی تقسیم میشوند. الف ) گفتگوهای بدون هدف مشخص و برنامه ریزی نشده ب ) گفتگوهای با هدف مشخص و برنامه ریزی شده. که در ادامه به هر یک بطور اجمال پرداخته شده است.
الف) گفتگوهای بدون هدف: این نوع گفتگوها بخاطر نداشتن هدف مشخص در حقیقت کنش واقعی محسوب نمیشوند. در حقیقت نوعی شبه کنش هستند که معمولا با بیان و اظهار یک خبر، جمله یا حتی یک کلمه شروع میشود ، بی آنکه مسئله و دلیل آن مشخص باشد و خیلی وقت ها در میان گفتگو مسیر و موضوع اول کاملا تغییر میکند و گاهی انتهای گفتگو هیچ شباهتی به ابتدای آن ندارد. گپ و گفت های روزمرّه ،غالب گفتگوها در فضای مجازی ، گفتگوهای درون مهمانی و دور همی و نشست های تفریحی و تفننی ، مکالمات داخل وسایل نقلیه عمومی و بسیار موارد دیگر از این دست محسوب می شوند . وجه مشترک اغلب این گفتگوها ابهام در چیستی و چرایی شکل گرفتن گفتگو، غیر روشمند بودن، بی مبنا بودن ، عدم اعتبار تجربی و عقلانی و از همه مهمتر عدم توجه گفتگو کنندگان به این ویژگی ها و اشکالات است. این گفتگوها معمولا بی فرجام بوده و بیشتر کاربرد آن برای گذران وقت آزاد است و دستاورد چندان زیادی ندارد. اگرچه ممکن است باعث تحریک و تشویق کسی برای ورود به گفتگوهای سطح ب نیز گردد.
ب )گفتگوهای هدفمند: این گفتگوها بر حسب نوع هدف به چهار دسته تقسیم میشوند.
۱_ گفتگوی مفاهمه ای یا معنا محور ۲_ گفتگوی اکتشافی یا حقیقت محور ۳_ گفتگوی توافقی یا سهم محور ۴_ گفتگوی رقابتی یا قدرت محور. در ادامه به ویژگی های اساسی هر کدام خواهیم پرداخت.
۱_ گفتگوی مفاهمه ای یا معنا محور:
• اگر بپذیریم بسیاری از اختلاف ها ناشی از چیزی است که سوء تفاهم میخوانیم پس هدف این گفتگو فهم و شناخت دنیای ذهنی و معنایی طرف مقابل جهت کم کردن سوء تفاهم ها است. چه بسا مفاهیمی که در گفتگو ها بکار میرود و ساعت ها بر سر آن بحث میشود اما غافل از آنکه اختلاف بر سر موضوعات متفاوتی است که صرفا با لفظ مشترک بیان شده اند. ( این مشکل در حوزه علوم انسانی و عقلی و نقلی فراوان است)
• منطق این گفتگو صرفاً فهم همدلانه یعنی فهم از طریق خود را جای دیگری گذاشتن است. یعنی فقط باید سعی کنیم طرف مقابل را بفهمیم و منظور خود را به او بفهمانیم بدون توجه به آنکه با او موافق یا مخالفیم. پس واژگان ما باید صریح و روشن باشد و در صورت ابهام و ایهام برای طرف مقابل با توضیح همراه باشد.
• بهترین کار در این گفتگو آغاز سخن با این جمله است " من منظور شما را اینطور متوجه شدم از نظر شما برداشت درستی داشتم؟" با این کار در ادامه طرف مقابل نمیتواند با بیان "منظور من این نبود" مسیر استدلالی طی شده را خراب کند و از بیهوده گویی نیز پرهیز میشود.
• در این گفتگو داوری جایی ندارد و اگر ضرورت دارد باید به بعد موکول شود. و از هر کاری که باعث شود طرف مقابل خود را سانسور کند و منظور واقعی خود را پنهان کند پرهیز شود. خواه این کار تشویق باشد خواه تهدید.
۲_ گفتگوی اکتشافی یا حقیقت محور:
• هدف از این گفتگو شناخت ، تشخیص ، داوری و تمایز بین درست و نادرست و تلاش برای نزدیک شدن و کشف بیشتر آنچه از آن با عنوان حقیقت یاد میشود می باشد.
• منطق این گفتگو همان منطق علمی است یعنی بیان گزاره و مدعا همراه با استناد و استدلال. بر همین اساس محتوا و روش (ماده و صورت) بایستی دارای اعتبار باشد. دست کم از نظر طرفین گفتگو.
• طرفین گفتگو در ارتباط با موضوع بحث یا بایستی مبنای نظری مشترکی داشته باشند یا باید برای شروع از نقطه مشترک تلاش کنند. در غیر اینصورت این بحث به سمت گفتگوی الف: غیر هدفمند و یا گفتگوی۴: رقابتی سوق پیدا میکند و بی فرجام و چه بسا بدفرجام خواهد شد.
• طرفین بایستی درباره آنچه گفتگو میکنند از اطلاعات کافی برخوردار باشند. در حوزه های عمومی ( مسائل مبتلابه روزمره) شناخت فردی و در حوزه های تخصصی (موضوعات مشخص معرفتی و علمی) شناخت علمی لازم

است . در غیر اینصورت به سرعت این گفتگوها همانند قبل به سمت گفتگوی الف یا ۴ سوق پیدا میکند و از هدف اصلی که کشف حقیقت و تلاش در جهت شناخت درست از نادرست است فاصله میگیرد.
۳_ گفتگوی توافقی یا سهم محور:
• هدف از این گفتگو تقسیم هر آن چیزی است که طرفین بر سر آن اختلاف نظر دارند.
• هر یک از طرفین یا باید بپذیرند همه حق و به دنبال آن همه سهم و امتیازها از آن او نیست یا اگر تصور میکند همه حق متعلق به او و نظر اوست اما بفهمد که طرف مقابل هم میتواند چنین تصوری داشته باشد ولو به اشتباه. پس راه چاره در تفاهم و تقسیم سهم و امتیاز است.
• منطق این گفتگو مبتنی بر فایده گرایی و محاسبه هزینه _ فایده یا همان بازی برد_ برد است.
• این گفتگو زمانی به خوبی سر میگیرد و به نتیجه میرسد که طرفین بدانند یک: امکان حذف و نادیده گرفتن دیگری به هر علت و دلیل وجود ندارد. دو: اگر هم امکان حذف و نادیده گرفتن هست اما هزینه آن بسیار بالاست. سه: طرفین با رویکرد عقلانی (محاسبه گرانه) به موضوع نگاه کنند نه با رویکرد عاطفی یا ارزشی و ایدئولوژیک.
۴_گفتگوی رقابتی یا قدرت محور:
• هدف از این گفتگو برخلاف گفتگوی حقیقت یاب غلبه بر طرف مقابل است. بدون توجه به درستی یا نادرستی نظر خود یا دیگری. از اینرو در این گفتگو بسیاری از اصول علمی، منطقی و اخلاقی رعایت نمیشود و چه بسا حقایقی که دانسته یا نادانسته وارونه شود.
• منطق این گفتگو منطق قدرت طلبی است و مبتنی بر بازی برد_ باخت . به همین دلیل آنچه مهم است پیروزی "من یا نظر من" در بحث و جلب نظر دیگری یا دیگران به من است.
• برخلاف گفتگوهای قبلی لحاظ کردن باورهای روانی_عاطفی، ارزشی و ایدئولوژیک نه تنها بلامانع که تقریباً ضروری است.
• داوری کردن و ارزش گذاری همانند گفتگوی حقیقت یاب وجود دارد اما هیچ معیار و ملاک معتبری ندارد و مهم این است که این معیار طوری انتخاب شود که همواره حق با من باشد.

لازم است در انتها به چند نکته توجه شود.
۱_ انواع گفتگوی مطرح شده حصر منطقی ندارد ومیتواند شامل انواع دیگری باشد.
۲_ ویژگی های یاد شده بسیار کلی است و امکان شرح و بسط و اضافه کردن ویژگی های بیشتر وجود دارد.
۳_ هر یک از این گفتگوها ممکن است به تنهایی و شاید بصورت جمعی و در یک گفتگو به کار گرفته شود. بخصوص گفتگوی اکتشافی بدون گفتگوی مفاهمه ای میسر نیست و گفتگوی توافقی بدون تکیه بر دو گفتگوی پیشین.
۴_ گفتگوی توافقی زمانی صورت میپذیرد که گفتگوی اکتشافی بی نتیجه بماند اما نتیجه گیری برای عملکرد اجتماعی و تصمیم گیری مهم باشد و نتوان و یا نبایست عرصه را بدون نتیجه ترک کرد.
۵_ تشخیص اینکه درباره هر موضوع از کدام نوع گفتگو باید استفاده کرد به تمرین و توانایی و شناخت طرفین بستگی دارد.
۶_ نتیجه بخش بودن گفتگوها به مهارت طرفین در گفتگو ، آشنایی و تسلط به موضوع و هم سطحی گفتگو کنندگان نیز بستگی دارد. اگر این هم سطحی وجود ندارد به حکم عقل و اخلاق گفتگو باید بیشتر جنبه پرسش و پاسخ پیدا کند(البته به گونه فعال و انتقادی و نه صرفا پذیرنده و انفعالی) تا هم فرد کمتر مطلع بتواند بیشتر بیاموزد و هم فرد بیشتر مطلع دچار توهم خود (نظر خود) حق پنداری نشود.


نظر شما