فیلسوف برابر مدعیان

به مناسبت زادروز دکتر جواد طباطبایی

علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
شاید بتوان گفت که در عرصه کنونی اندیشه ورزی در حوزه فلسفه سیاست و تاریخ ایران، دکتر جواد طباطبایی مهم ترین و جدی ترین متفکری است که قلم در دست دارد. دکتر طباطبایی، با سیری که در حقوق و فلسفه سیاست داشته است سالهاست که به مساله ایران و زوال اندیشه و تبیین اندیشه ایرانشهری مشغول اند...
پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶
شاید بتوان گفت که در عرصه کنونی اندیشه ورزی در حوزه فلسفه سیاست و تاریخ ایران، دکتر جواد طباطبایی مهم ترین و جدی ترین متفکری است که قلم در دست دارد. دکتر طباطبایی، با سیری که در حقوق و فلسفه سیاست داشته است سالهاست که به مساله ایران و زوال اندیشه و تبیین اندیشه ایرانشهری مشغول اند. در فهم طباطبایی افراد بسیاری راه خطا رفته اند که به چند علت است: اول آنکه عده ای ایدئولوگ اند و طبیعتا نمی توانند مبانی بحث طباطبایی را دریابند چراکه او علیه این مدعیان قد علم کرده و این مدعیان توانایی فهم اندیشه او را ندارند. دوم آنکه عده ای از روی تفنن و نه دغدغه به سراغ آثار او رفته اند و حتی ترتیب خوانش آنها را نیز رعایت نکرده و تنها با خواندن نیمی از یک کتاب، اظهار نظر کرده اند. سوم آنکه عده ای دیگر حتی بدون خواندن آثار او و صرفا بدلیل تعصبات شخصی یا گروهی طباطبایی را متهم به ندانستن می کنند. هر سه این گروه ها یا نمی خواهند یا نمی توانند دریابند که مساله طباطبایی پیچیده تر است؛ او نه یک مورخ است و می خواهد باشد که بر او خرده بگیریم چرا مانند یک مورخ به تمام جزئیات نپرداخته ای، نه یک ایدئولوگ است که از اندیشه ایرانشهری مکتب فکری ایستایی ساخته باشد و نه یک متفنن است زیرا با دانش عمیق خویش از فلسفه غربی به سراغ تبیین چارچوبی مساله ایران آمده است. طباطبایی بعنوان یک فیلسوف پاره های کار خویش را در جزیره های مختلف می یابد که باید از بالا به آنها بنگرد. طباطبایی نمی خواهد انبوه درختان (فکت ها) مانع از دیدن جنگل (کلیت) شود. شاید این مثال که از زبان دکتر محمد ایلخانی سر کلاس فلسفه تاریخ غرب شنیدم راه گشاتر باشد: هگل به اندازه ویل دورانت اطلاع از جزییات تاریخ نداشت اما ویل دورانت اکنون متنی خوب اما کهنه است حالی که هگل تا امروز الهام بخشِ مورخان و فلیسوفان تاریخ بسیار بوده است چراکه وی یک نظریه راجع تاریخ ارائه می دهد که با آن می توان دست به تبیین تاریخ زد. جدای از بحث کاستی های یک نظریه یا چارچوب، این چارچوب اهل علم را به جلو هدایت می کند و آنها را به تحرک وا می دارد. مورخان بسیاری آمدند و رفتند اما هیچ کدام اندازه فیلسوفی چون هگل بر اندیشه تاریخ نگری تاثیر نگذاشتند. پس توبیخ طباطبایی برای ندانستن تاریخ (که اساس همین اتهام زیر سوال است!) بیهوده است. مساله دیگر آنکه بر اهل تاریخ و اندیشه سیاسی واجب است تا آثار طباطبایی را خوانش و فهم کند چراکه او جدای از بحث درباره هویت و اندیشه ما که امروز مهم ترین و حیاتی ترین عنصر است، به مخاطب روش شناسی علمی می آموزد.
اندیشه ایرانشهری ابداع او نبوده و نیست، طباطبایی تنها به تبیین و نظام مند ساختن آن پرداخته است و به هیچ وجه مکتب و اندیشه ایرانشهری، یک ایدئولوژی نیست و حالتی ایستا و دگماتیک ندارد، این تهمت مدعیان است که می خواهند طباطبایی را نیز نزد خود بر زورق شکسته شان بنشانند. شاید اگر او به درستی بر ایشان نمی تاخت، در مظان چنین اتهاماتی نبود. این ایدئولوگ ها که اکثرا چپ هستند و متاسفانه در نظام دانشگاهی ما نیز کم نیستند، بدلیل منافع فکری خود نمی توانند مبانی بحث طباطبایی را بفهمند چراکه این مبانی، بنیان های اندیشه ایشان را هدف گرفته است. امروز بحث آکادمیک راجع علوم انسانی کاستی گرفته و برجای آن بحث ایدئولوژیک ( خصوصا چپ محور) نشسته است. اندیشه طباطبایی اینجاست که اهمیت دو چندان می یابد چرا که می خواهد بازی را بهم بزند و بحث تاریخی و نه تحریفی، ملی، نه طبقاتی و آکادمیک نه متفننانه مطرح کند. طباطبایی را می توان فروغی دیگر دانست، مانند فروغی با نوشتن درباره اندیشه سیاسی اروپا ما را با غرب آشنا ساخته و همانند او دغدغه ایران دارد و قلم او نیز مانند فروغی پخته و عالمانه است. مکتب فکری طباطبایی پویا و بالنده است، اندیشیدن ذیل ایرانشهری به معنای تحریف تاریخ نیست بلکه نگریستن به تاریخ با روش است. مخالف و موافق باید بداند زمانی از سطح نقد های کم مایه درباره طباطبایی به سطح اعتبار سنجی ها حقیقی می رویم که مساله مند به مطالعه او بپردازیم. طباطبایی اکنون حکم هگل را برای ما دارد چرا که چند سالی است اهل علم را وادار کرده تا تاریخ اندیشه را با نگاهی دیگر بنگرند. متاسفانه عیب بزرگ بیشترینِ مخالفان او این است که شاید فراتر از یک کتاب او نرفته اند. چنانکه درک هگل با گزیده خوانی او ممکن نیست و باید منظومه فکریش را درک کرد، طباطبایی نیز منظومه فکری دارد. اهل تاریخ البته بیشترین همدلی را با طباطبایی دارند و من این را از استادان بزرگ و پژوهشگران و دانشجویان فعال تاریخ دیده ام. در پایان آنکه می توان و باید راجع طباطبایی صفحات بیشمار در نقد یا تاییدش نگاشت و این یادداشت کوچک به بهانه زاد روز این بزرگ اندیشمند ایرانی بود، فیلسوفی که گرچه دانشگاه قدر او را ندانست اما اهل علم و فضل فهمیدند که او در این بازار مکاره، چه متاع گرانبهایی آورده است.
منبع: اختصاصی مورخان
نظر شما