تاریخ مشروعیت زا؛ تاریخ مشروعیت زدا

چرا حکومت ها نسبت به «تاریخ» حساسیت ویژه ای دارند؟

مجید علیپور، سردبیر مورخان
متن کوتاه شده این یادداشت در روزنامه ایران به تاریخ ۷ اسفندماه ۱۳۹۸ منتشر شد. ...

چهارشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۸

مهمتر از بررسی شکلی و کمّی تغییرات در کتابهای درسی تاریخ، این نکته را باید به بحث گذاشت که «چرا کتاب های درسی تاریخ به صورت دوره ای دچار تغییراتی در محتوا شده؛ روایت هایی ارایه می کنند که چه بسا با روایت های پیشینشان در تناقض و تضاد به نظر می رسد؟»
هر تاریخنگاری با توجه به نگرش هستی شناسانه اش ، فهمی از تاریخ و مسایل تاریخی دارد که براساس آن، بخش هایی از «تاریخ واقع» نظر او را جلب می کند و تلاش می کند با گردآوری و منسجم کردن همان بخش های گزینش شده، روایتی از تاریخ به دست دهد که در پایان، هستی شناسی مورخ مورد تایید قرار گیرد. هرچند همه تاریخنگاران به درجاتی دچار این وضعیت هستند، اما مشهورترین آن را با عنوان «تاریخنگاری رسمی» می شناسیم. تاریخنگاری رسمی یا حکومتی، روایتی از تاریخ زیر نظر حکومت هاست که مهمترین هدفش مشروعیت بخشی به ساختار سیاسی حاکم و مشروعیت زدایی از رقبا است.
به عنوان یک معلم تاریخ، از جمله مسایلی که سعی کرده ام در کلاس های درس به زبان ساده با دانش آموزانم در میان بگذارم؛ توجه دادنشان به مفهوم «صنعت» بودن تاریخ است. تاریخ به مثابه امری مصنوع / ساخته شده که توسط مورخ / راوی، خلق می شود تا در کنار ظاهر صادقانه و مستندش، همانند اسب تروی، حامل اندیشه و پیامی برای تسخیر قلب و شکل دادن به بینش مخاطب شود.
در توضیح این امر،از اتفاقاتی فرضی که ممکن است در ورزش محبوب فوتبال بیافتد استفاده کرده ام. به بچه ها می گویم تصور کنید در دوره ای هستیم که خبرها (روایات) تنها به وسیله روزنامه و یا نهایتا وسیله ای مثل رادیو منتقل می شوند. در چنین دوره ای، بازیکنی کاملا معمولی و دست چندم با یک اعجوبه فوتبال برای حضور در باشگاهی صاحب نام در رقابتند.
بازیکن معمولی قصه ما می داند که در یک رقابت سالم و بی طرفانه، شانس و امید چندانی برای انتخاب و رسیدن به چنان رویایی وجود ندارد. پس برای آنکه «نام» خود را معتبر کند و بر سر زبانها بیاندازد؛ به چند خبرنگار ، ورزشی نویس و لیدر شیپور به دست، پول و امکاناتی می دهد تا او را معروف و خوشنام و به عبارتی «ستاره میدان» کنند.
از آن لحظه به بعد خبرنگاران در گزارش از هر مسابقه ای، با رسیدن توپ به پای این بازیکن با آب و تاب و هیجانی بسیار نام او را تکرار و تکرار و باز تکرار می کنند و در وصف تکنیک های بی مثال ، پاسهای طلایی ، شرکت موثرش در دفاع و حمله و ... سخنوریها و حماسه سراییها می کنند و در مقابل با حساسیت زیاد هر اشتباه و خطای مهلکی توسط او را لاپوشانی و یا کم اهمیت جلوه می دهند. همچنین مراقبت می شود وی همواره در در صفحه اول و حتی الامکان در تیتر اصلی روزنامه ها و مجلات باقی بماند. لیدرها و «بوقچی ها» هم همواره مراقبند که جو ورزشگاهها را در حمایت از او بسیج نگه دارند و با تولید مداوم هیجان و همراه کردن مشتی عربده کش، نگذارند کسی جرات کند و حقیقت ماجرا را چنان که می بیند فریاد بزند.
در این شرایط کافیست در یک بازی مربی از وجود بی ثمر و چه بسا مخرب چنان بازیکنی خسته و کلافه شده او را نیمکت نشین کند. از همه سو بر او خواهند تاخت که اگر «فلانی» می بود الآن چه موقعیتها که خلق نمی کرد و چگونه با حرکات بدون توپش بازی حریف را برهم نمی زد و ... .
اما در طرف مقابل این داستان بازیکنی قرار دارد که می تواند این نقشه را به کلی برهم بریزد. او کارنامه ای سرشار از به ثمر رساندن گل و خلق فرصت برای گلزنی همبازی هایش دارد. بدیهی است که آگاهی مالکان و هوادارن باشگاهِ صاحب نام از پیشینه و مهارت های چنان بازیکنی همه برنامه ها و رویاهای بازیکن دست چندم قصه ما را نابود خواهد کرد. پرواضح است خبرنگارانی که می دانند نمی شود به صورت مستقیم به چنان قهرمانی تاخت، سعی می کنند نام او را تا حد امکان نیاورند و یا همواره مراقب باشند که "نام" او زیر سایه "نامی" دیگر قرار می گیرد. مثلا اگر این بازیکن گلی زد، نه نام بلکه شماره پیراهنش را بیان کنند، بسیاری از حرکات او در زمین را به عمد نادیده می گیرند و اگر هم گلی به ثمر رساند، فورا به مخاطب گوشزد می کنند که چند پاس قبلتر را «آن دیگری» داده بوده و اگر نمی بود چنان استارت حیاتی و پاس مهمی! اصلا چنین گلی هم به نام «این» ثبت نمی شد ... و خدا نرساند آن روزی را که بهانه ای هم از این بازیکن به دست آورند . آوار تحقیرها، تمسخرها و توهین های ویران کننده است که بر سرش خواهند ریخت و هواداران و تماشاگران را علیه او خواهند شوراند بلکه تا حد امکان او را از زمین بازی دور نگه دارند. طبیعی است که بعد از گزارش/روایت چند بازی با این سبک، چه کسی «قهرمان» و «اسطوره» باشگاه خواهد شد.

تاریخنگاری رسمی یا دستوری که از جمله اهدافش اسطوره سازی و مشروعیت آفرینی برای حکومت هاست تلاش دارد کودکان و نوجوانان زیر انبوهی ازآگاهی های گزینش و جهت داده شده، بپذیرند «قهرمانان» واقعی کشور و تاریخ چه کسانی بوده اند و در مقابل «ضد قهرمانان» تا چه اندازه شرور و سیاه.
«تاریخ» دانشی است که هم می تواند مشروعیت زا باشد و هم مشروعیت زدا! روایتی دستچین شده از تاریخ و کارنامه یک شخص، خاندان، حزب، اندیشه و ... به تداوم و افزایش مشروعیتشان یاری خواهد رساند رساند و در مقابل، روایتی دیگر از تاریخ، تتمه اعتبار و مشروعیتشان برباد خواهد داد و شانس حضورشان در «زمین بازی سیاست» را از آنها خواهد گرفت.
نظر شما