آزاده از استبداد

به یاد برونو گانتس، بازیگر فقید نقش «آدولف هیتلر»

علیرضا عسگری، کارشناس تاریخ جهان
گانتس با این نقش آفرینی به معنای واقعی تاریخی خود، مقابل روایت های هالیوودی روایتی آلمانی برساخت که بسیار بسیار برتر از همتایانش است. هیتلر گانتس، خود هیتلر است، با تمام خوب و بدهایش، با تمام حالات انسانیش، یک روایت و بازی تماما آلمانی به دور از هیاهو و هوچی گری متفقین. گانتس سعی کرد خودش باشد، خود هیتلر تاریخی، نه هیتلر فانتزی، و برای همین حتی مخاطب ناآگاه نیز پس از دیدن فیلم از خود می پرسد: «هیتلر واقعا که بود؟» ...

سه‌شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷
بیست و دوم مارس ۱۹۴۱، آدولف هیتلر، پیشوای رایش سوم در خانه مارتین بورمان با هنرمندان مونیخی دیدار کرد. در همان روز اما در زوریخ سوئیس کودکی متولد شد که اسمش را برونو گذاشتند؛ برونو گانتس. همزمانی تولد این کودک با دیدار هیتلر با هنرمندان صرفا یک تصادف است اما تاریخ تصادف های عبرت انگیزی دارد؛ کودکی که در آن روز متولد شد هنرمند نامداری گشت که بنا بود با ایفای نقش آدولف هیتلر در فیلم «سقوط» (Der Untergang) جاودانه شود. دور از چشم هیتلر در خانه بورمان، همان روز هنرمند بزرگی زاده شد که تمام تصورات از به پرده بردن رایش سوم را در هم ریخت. برونو گانتس، بازیگر بسیار توانایی بود؛ در طول زندگانی پربارش سیزده افتخار و جایزه و ستاره ای در بلوار مشاهیر برلین نصیب خود کرد. جدای از فیلم «سقوط» که اوج هنرنمایی او بود؛ از آثار موفق او می توان به فیلم های «قطار شبانه به لیسبون»، «خانه ای که جک ساخت»، «لوتر»، «نوسفراتوی خون آشام»، «رفیق آمریکایی»، «کتاب خوان»، «ناشناس» و «یادزدودگی» اشاره کرد. او پس از عمری فعالیت حرفه ای در عرصه سینما سرانجام در شانزدهم فوریه ۲۰۱۹ بر اثر ابتلای به سرطان روده چشم از دنیای فانی فروبست. در این سطور کوتاه تنها به ایفای نقش ماندگار گانتس در فیلم «سقوط» می پردازم. اول اینکه این فیلم سینمایی که به کارگردانی الیور هیرشبیگل در سال ۲۰۰۴ اکران شد، موفق ترین و مستندترین و وفادارترین اقتباس سینمایی از تاریخ رایش سوم است. داشتن پشتوانه غنی تحقیقاتی برای نگارش فیلم نامه از جمله خاطرات ترودل یونگه منشی هیتلر و کتاب «سقوط» اثر مورخ فقید و پرآوازه یوآخیم فست، استفاده از بازیگران توانا، بهره گیری از موسیقی متن بسیار عالی و در نهایت آلمانی بودن جنس روایت تاریخ سبب شده که فیلم «سقوط» با درجه ای بسیار بالاتر از اقتباس های سینمایی آمریکایی متعصب بر تارک سینمای رایش سوم بنشیند. این فیلم اکنون در فرهنگ عامه بدل به نوستالژی شده و کمتر کسی است که از دیدن آن لذت نبرد. اما بار اصلی فیلم تنها بر دوش یک نفر است؛ برونو گانتس، بازیگر نقش پیشوا. فیلم روایتگر آخرین روزهای زندگی هیتلر در پناهگاه برلین و در واقع روایت افول و سقوط یک ایده و آرمان است؛ ناسیونال سوسیالیسم. با این حال برخلاف سینمای کلیشه ای و آبکی و متعصب هالیوود در زمینه جنگ جهانی دوم، فیلم عاری از جبهه گیری، نظریه پردازی، شعارپروری و تعصب است. روایت فیلم نامه کاملا آکادمیک است، به گونه ای که مخاطب حس نمی کند یک عقل کل فراز فیلم نشسته و در حال صدور احکام جزمی است. دقت در ریزه کاری های فیلم نیز به حدی است که مخاطب را به تعجب می اندازد؛ برای مثال به ابعاد بازوبند صلیب شکسته آلبرت اشپر، معمار هیتلر در عکس های حقیقی او نگاهی اندازید و با فیلم مقایسه کنید که عینا همان است! پیشتر در روزنامه شهروند درباره فیلم «سقوط» به تفصیل نوشته ام. اکنون تنها به برونو گانتس می پردازم. او قبل از ایفای نقش، چند ماهی به تحقیق و تفحص پیرامون شخصیت هیتلر پرداخت و حتی شیوه راه رفتن، زبان بدن و لرزش عصبی دست هیتلر در روزهای آخر را به دقت مطالعه و تقلید کرد. این وسواس به آموختن از تاریخ برای ایفای نقش است که گانتس را بدل به تنها هیتلر واقعی پرده نقره ای کرد. در تمام لحظات فیلم (اگر به اندازه کافی تاریخ زندگانی هیتلر را خوانده باشید) برداشت ماهرانه گانتس از سبک رفتار و کردار هیتلر واضح است؛ کمر خم شده، لرزش دست، نحوه گذاشتن عینک بر بینی، زبان بدن و از همه مهم تر دگرگونی های حالی هیتلر همه برگرفته از توصیفات شاهدان عینی تاریخ است. زحمتی که گانتس فقید برای درآوردن نقش هیتلر کشید، کمتر بازیگر سینمایی متقبل شده است. اما همان طور که سایت خبرآنلاین به درستی گزارش داده است: «گانز برای ایفای نقش «هیتلر» در فیلم «سقوط» بیش از ۴ ماه درباره این شخصیت تحقیق و فعالیت و تمرین کرد. با وجودی که او این نقش را به عقیده بسیاری از کارشناسان بسیار دقیق و نزدیک به شخصیت اصلی هیتلر ایفا کرده بود، اما برخی از جنبه انسان‌مدارانه‌ای که در بازی این کاراکتر از هیتلر دیده و حس می‌شود انتقاد کردند» - برخی از واقعیت نمایی فیلم خشمگین هستند! متاسفانه باید به این دسته از منتقدین گفت که برخلاف روایت فانتزی شما از تاریخ، که در آن هیتلر غول مرحله آخر است (در یک بازی رایانه ای) و سربازان آلمانی مشتی زامبی خون خوارند که متفقین جان بر کف آزاده خواه انسان دوست حقوق بشر پرست دست به نابودی آن ها زدند، هیتلر یک انسان بود؛ احساسات و عواطف داشت، عشق می ورزید، کینه به دل می گرفت، مهربان بود، خشمگین می شد و تمام خصوصیات عاطفی یک انسان را از خود نشان می داد. این که در فیلم حالات تاثر و تالم بسیار در هیتلر می بینیم، این که می بینیم هیتلر با شفقت و مهربانی با منشی اش برخورد می کند یا از همسر یوزف گوبلس تقدیر می کند، هیچ کدام از این ها به مذاق مانویان هالیوود خوش نمی آید. آنها دنبال داستان های هزار و یک شب و غول ها و افسانه های برادران گریم هستند. واقع نمایی فیلم «سقوط» و «انسان گرایی» برونو گانتس برایشان عجیب است! اما گانتس با این نقش آفرینی به معنای واقعی تاریخی خود، مقابل روایت های هالیوودی روایتی آلمانی برساخت که بسیار بسیار برتر از همتایانش است. هیتلر گانتس، خود هیتلر است، با تمام خوب و بدهایش، با تمام حالات انسانیش، یک روایت و بازی تماما آلمانی به دور از هیاهو و هوچی گری متفقین. گانتس سعی کرد خودش باشد، خود هیتلر تاریخی، نه هیتلر فانتزی، و برای همین حتی مخاطب ناآگاه نیز پس از دیدن فیلم از خود می پرسد: «هیتلر واقعا که بود؟»
منبع: مورخان
نظر شما