عاشورا فراتر از ایدئولوژی

گزارش نشست علمی

جلیل قصابی، دانشجوی دکتری تاریخ دانشگاه فردوسی
نشست علمی"عاشورا فراتر از ایدئولوژی" به همت انجمن علمی تاریخ دانشگاه فردوسی و انجمن ایرانی تاریخ شعبه منطقه ای خراسان با حضور حجه الاسلام علی شفیعی: مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دکتر هادی وکیلی: دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی و دکتر علی ناظمیان فرد: دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، دوشنبه ۲۴ مهرماه ۹۶ در سالن دکتر شریعتی برگزار گردید....

پنجشنبه ۲۷ مهر ۱۳۹۶
نشست علمی"عاشورا فراتر از ایدئولوژی" به همت انجمن علمی تاریخ دانشگاه فردوسی و انجمن ایرانی تاریخ شعبه منطقه ای خراسان با حضور حجه الاسلام علی شفیعی: مدیر گروه فقه کاربردی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، دکتر هادی وکیلی: دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی و دکتر علی ناظمیان فرد: دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد، دوشنبه ۲۴ مهرماه ۹۶ در سالن دکتر شریعتی برگزار گردید.
حجه الاسلام شفیعی در آغاز سخن، عاشورا را به عنوان یکی از وقایع بسیار تلخِ جهان اسلام دانستند که در دوسوی آنان مسلمانان ایستاده اند، یعنی واقعه ای کاملا درون دین می باشد.
ایشان افزودند، وقایع، ظرفیت قرائت ها و فهم های مختلفی دارد. یعنی هم در ساحت اهداف و هم در ساحت تحلیل. و این قرائت های مختلف از هر واقعه تاریخی را نمی توان محصول بدفهمی با سوء نیت تحلیل گران و عالمان دانست. همان گونه که از متنِ متینِ قرآنِ کریم قرائت داعشی شکل گرفته است.
حجه الاسلام شفیعی، قرائت پذیری واقعه عاشورا را در ساحت اهداف عاشورا به سه قِسم تقسیم کردند. ۱. قرائت شهادت طلبی عاشورا(قرائت سنتی) ۲. قرائت دنیاگرایی عاشورا ۳. قرائت رهایی از مکان و فضا و.... که همه این قرائت ها ناظر به اهداف عاشورا هستند.
ایشان، ظرفیت شناسی را ساحت دیگر واقعه عاشورا مطرح کردند و سه قرائت از ظرفیت واقعه عاشورا ارائه دادند؛ ۱. قرائت کاملا شیعی(ایدئولوژیک) ۲. قرائت فراشیعی ( قرائت درون دینی و اسلامی) ۳. قرائت فرادینی( حسین جهانی).
حجه الا سلام شفیعی؛ کمترین ثمره تحلیل درون شیعی را هویت و انسجام بخشیدن به تشیع و اندیشه شیعی و ... در طول تاریخ می دانند. اما از سوی دیگر واقعه ای که توانمند بود و ظرفیت داشت حسین (ع) را از اندیشه و قلمروی جغرافیای شیعه بالاتر بیاورد و آن را جهانی کند؛ را از آن گرفت و این موضوع را از آسیب های این قرائت معرفی کردند. ایشان افزودند؛ کمترین آسیبی که پیامد این قرائت از واقعه سترگ عاشورا داشت این بود که جریان تشیع را در تصویر سازی و شکل ها و قالب های انتقال آن به نسل بعد دچار دو معضل و مشکل مهم کرد: مشکل جعل مقدس و به تبعِ آن جهل مقدس. که قرائت سنتی برای انتقال خوانشش از عاشورا به نسل های بعدی مجبور شد که خطای فاحش انجام دهد: ۱. جعل و وضع و ساختنِ آنچه که در واقعه عاشورا نبود؛ ۲. از طریق جعل به توسعه جهل در جوامع شیعی پرداخته شد‌.
علاوه بر این حجه الاسلام شفیعی مساله نادیده انگاری و توجه نداشتن به ظرفیتِ زنان در تحلیل واقعه عاشورا را منبعثِ از قرائت تقلیل یافته سنتی از عاشورا می داند و آن را یکی از آسیب های قرائت شیعی(سنتی) معرفی کردند. ایشان برای زنان که در واقعه عاشورا نقش فعال داشتند، حداقل سه ساحت را قابل تعریف می دانند: ۱. در ساحت خلق عاشورا که آرامش و تسکین برای کاروان به همراه داشتند که این سهم کمی نیست اما قرار است دیده نشود. ۲. در تکمیل واقعه عاشورا که حضرت زینب، حضرت ربابه و حضرت سُکَینه در تکمیل قضیه ای که توسط امام حسین خلق شد، نقش پررنگ و مهم داشتند. ۳. کمک به رساندنِ پیام عاشورا به آیندگان از طریق خلق الگوهایی کاملاً همانند مجالس زنانه.
حجه الاسلام شفیعی در قرائت جهانی از واقعه عاشورا گفت؛ سه نکته حرکت امام (ع) را موجب شد که هر سه نکته از نیازها و دغدغه های انسان به ما هو انسان اند و لذا فرا دینی و جهانی اند؛ ۱. دغدغه آزادی ۲. دغدغه عدالت ۳. دغدغه حرمت و کرامت انسانی.
ایشان در ادامه افزودند: دراین واقعه علت حرکت_ چه شهادت طلبانه و چه به قصد حکومت و چه به قصد رهایی_ نبودِ آزادی، عدالت و فراوانی ظلم در جامعه اسلامی و از دست رفتنِ کرامت انسانی است. که اگر تحلیل این چنینی از واقعه عاشورا شود می توانست برای اندیشه شیعی هم مفید باشد.
سپس، آقای دکتر هادی وکیلی، دانشیار گروه تاریخ دانشگاه فردوسی سخنان خودشان را آغاز کردند و ضمن تایید نظر استاد شفیعی مبنی بر امکان قرائت فرا دینی از واقعه کربلا، گفتند: قرائت فرا دینی نباید نقص یا خدشه ای به قرائت اصلی از امام حسین(ع) که درون دینی است وارد کند. ایشان برابر دانستنِ قرائت شیعی با دین سنتی را خطای رایج می دانند و افزودند: وقتی از قرائت شیعی سخن به میان می آید مشخص نمی کند کدام قرائت از شیعه است. بنابراین باید قرائت های شیعه را از یکدیگر جدا کرد و مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا در اندازه خود، آن قرائت ها بررسی شوند.
دکتر وکیلی در ادامه افزودند؛ اصولا قرائت شیعی از اسلام یعنی دینِ اسلام بدون یک کلمه کم و زیاد. ایشان نکته اصلی این مساله را اینگونه بیان کردند که باید توجه داشت میل به سمتِ فرا دینی شدنِ امام، جایگاه اصلی و پیام اصلی امام را مخدوش نکند و به حاشیه نبرد.

دکتر وکیلی در ادامه افزودند؛ می توان از طریق مکتبِ امام حسین و آموزه های قیام، جامعه انسانی غیر اسلامی را جذبِ امام حسین کرد و پس از جذب به مکتب امام حسین در گام بعد، اگر خواست واقعاً حسینی شود، باید دردرون مکتب،امام را فهمید و صرفاً در نگاه بیرون از مکتب این مطلب ناتمام و ناقص است. وقتی هر پدیده دینی و ایدئولوژیک تبدیل به رفتار انسانی می شود، انسان ها برای آن یک آداب و مناسک می سازند که الزاماً همیشه با واقعیت تطبیق پیدا نمی کند.
دکتر وکیلی در ادامه از قرائت های جدید که در پنجاه سال اخیر در آثار چپ، از امام حسین چریک سوسیالیست ساخته اند، سخن گفتند که قرائت های جدید نیز همچنان خرافه ها و تحریفات جدید تولید می کنند. و اگر ماندگاری و ایستایی در منابع قابل اعتماد و معتبر برای مورخین نباشد، قرائت های خطاپذیر زیاد خواهند شد.
در ادامه آقای دکتر ناظمیان فرد وارد گفتگو شدند و گفتند؛ داستان کربلا داستانی شنیدنی است و باز شنیدنی .در یک سو این داستان،سفاکان و بیرحمانی نشسته اند که برای ماندن و حفظ قدرت دست به خون ال طاها بردند و چهره کریه ی از خود در تاریخ اسلام به نمایش گذاشتند. داستان ماکیاولیست های ما قبل ماکیاولی است که حق را تابع قدرت می خواستند و برای رسیدن به هدف، استفاده از هر وسیله ای را مباح می شمردند.....
دکتر ناظمیان فرد افزودند، سوی دیگر این ماجرا، نیک نفسانی حضور دارند که برای اعتلای کلمه حق، داو عشق را به نقد جان زدند و سقراط وار بر سر خفتگان در کاخ سبز دمشق فریاد برآوردند که "زندگی نیندیشیده ارزش زیستن ندارد".
ایشان از منظر فلسفه تاریخ به تشریح واقعه عاشورا پرداختند که؛ ظهور قهرمانان در تاریخ ، یک امر استثنایی است. جامعه باید مسائل و امورش از مجاری طبیعی بگذرد و گره هایش را با ابزارها و شیوه های متعارف باز کند. اما همین که در مقطعی از تاریخ، در میان قومی و ملتی، قهرمانی ظهور می کند و پا صحنه می گذارد علامت آن است که هندسه فکری، سیاسی، معرفتی و فرهنگی آن قوم دچار اعوجاج شده است که ظهور یک قهرمان را برای اصلاح آن هندسه معوج، طلب می کند. در حقیقت، ظهور قهرمانان در تاریخ، حکم یک ترمومتر ، میزان الحراره و یا دماسنج دارد که به کمک ان می توان فهمید که این جامعه تب دار و ملتهب است. از این منظر وقتی قهرمانی به نام امام حسین (ع) پا به صحنه می گذارد نباید شک کرد که چنین جامعه ای که در راسش یزید قرار گرفته، دمای آن بالا رفته است. این جامعه تب دار شده است. هندسه فرهنگی، دینی، فکری و سیاسی این جامعه دچار اعوجاج شده که نیاز به ظهور قهرمانی بنام حسین دارد تا برای اصلاح آن، جانی به آن سنگینی و پر بهایی، نفسی به آن نفیسی در معرکه هولناک کربلا فدا شود.
دکتر ناظمیان فرد همچنین از منظر پدیدار شناسی کانتی به تحلیل واقعه عاشورا پرداخته و گفتند: هر گاه ما به واقعه عاشورا و کربلا می نگریم، سهم ما تنها نمودیست از آن بود، پدیداریست از آن پدیده، و فنومنی است از آن نومن.
ما هیچ گاه به هستی و بود و نفس الامر و حقیقت فی نفسه در کربلا راهی نداریم. انچه که نصیب ما شده، حقیقت عند المدرک است که ناظر به مقام اثبات می باشد نه مقام ثبوت. این فنومن، این نمود، این مقام اثبات، این حقیقت عندالمدرک را ما از آئینه ی اثار مورخان برگرفته ایم. بسیار ساده اندیشی است اگر کسی گمان کند که آئینه ای که فی المثل ابی مخنف و یا طبری در مقابل واقعه کربلا گرفته اند چنان است که بتواند این واقعه را به تمام قامت در خود بتاباند. آئینه بسته به این که چه زاویه ای با شیء مقابل خود دارد و بسته به میزان تقعر و تحدبش، تصاویر را در خود متفاوت منعکس می کند.
همچنین افرودند؛ برخی از ما شیعیان در عاشورا پژوهی مان دچار خطاهای روش شناختی عدیده ای شده ایم. یکی از این خطاها، خطایی است که در منطق کاربردی از آن به" مغالطه کنه و وجه" یاد می شود. این مغالطه را ابتدا الفرد نورث وایتهد فیلسوف انگلیسی "واقعیت از جای خود به در رفته" نامید و بعد ها در برگردان فارسی آن را مغالطه کنه و وجه نامیدند. این مغالطه زمانی شکل می گیرد که پژوهشگر وجهی از یک پدیده را با تمامیت آن پدیده برابر بگیرد.
همچنین دکتر ناظمیان فرد از منظر هستی شناسی به واقعه بررسی کربلا عاشورا پرداختند که از منظر هستی شناختی، حرکت امام حسین از سه مرحله متفاوت با سه منطق متمایزی که در پشت این مراحل وجود داشت شکل گرفت که در آمیختن این سه منطق و یا تعمیم منطق یکی از این مراحل به مراحل بعد و یا تکیه بر منطق یک مرحله و نادیده گرفتن و به حاشیه راندن منطق سایر مراحل، از مصادیق بارز مغالطه کنه و وجه است که دامنگیر سه تن از پژوهش گران روزگار ما یعنی مرحوم دکتر شریعتی، مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی و مرحوم ایت الله صالحی نجف ابادی شده است

که هر یک از این سه بزرگواران منطقِ حاکم بر یک مرحله از مراحل سه گانه حرکت امام حسین را به کلِ حرکت ایشان تعمیم داده اند.
دکتر ناظمیان فرد راه برون رفت از چنین خطای روشی را مطالعه سیستمی می دانند، بدین معنا که همه مراحل حرکت امتم را مورد شناسایی قرار دهیم و منطق حاکم بر هر مرحله را کشف کنیم و به مراحل دیگر تعمیم ندهیم.
نظر شما